سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نیکو نیست خاموشى آنجا که سخن گفتن باید ، چنانکه نیکو نیست گفتن که نادانسته آید . [نهج البلاغه]
برای دیدن من دلت را دیده کن دیدی که تنهایم
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» کاش کسی دوست داشتن عارفانه را برایم معنی میکرد

 

گاه یک لبخند آنقدر عمیق میشود که گریه میکنم

گاه یک نغمه آنقدر دست نیافتنی میشود که با آن زندگی میکنم

گاه یک نگاه آن چنان سنگین است که چشمانم رهایش نمی کند

گاه یک عشق آنقدر ماندگار است که فراموشش نمی کنم

love



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محسن ( یکشنبه 86/9/11 :: ساعت 10:59 عصر )
»» قطره اشک

Last night ,thinking of u,one tear rolled out,I asked why r u out?

Tear said there is someone so beautiful in ur eyes,now there is no place for me.

 

  

قطره اشک



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محسن ( یکشنبه 86/9/11 :: ساعت 10:28 عصر )
»» از مصلحت عشق گر نمی ترسیدیم از مدرسه تامیکده می رقصیدیم

روی قبرم بنویسید مسافر بوده است .....بنویسید که یک مرغ مهاجر بوده است ....بنویسید زمین کوچه سرگردانیست ....او در این معبر پر حادثه عابر بوده است ....صفت شاعر اگر همدلی و همدردیست ....در رثایم بنویسید که شاعر بوده است ....بنویسید اگر شعری از او مانده بجای ....مردی از طایفه شعر معاصر بوده است ....مدح گوییی و ثنا خوانی اگر دین داریست ....بنویسید در این مرحله کافر بوده است ....غزل هجرت من را همه جا بنویسید....روی قبرم بنویسید مهاجر بوده است

 

عاشقانه



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محسن ( شنبه 86/9/10 :: ساعت 9:51 عصر )
»» ترانه یعنی حافظه خاطره های عاشقانه انسان

 مانند لیلی که مجنون را دوست دارد مانند ماهی که دریا را دوست دارد مانند شاعری که شعرش را دوست دارد مانند بلبلی که صدایش را دوست دارد به خدا قسم که من هم تو را دوست دارم بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم

دوست داشتن



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محسن ( شنبه 86/9/10 :: ساعت 9:34 عصر )
»» عشق یعنی......

عاشقانه

کودکی گفتند عشق چیست؟ گفت:بازی.به نوجوانی گفتند عشق چیست؟ گفت: رفیق بازی. به جوانی گفتند عشق چیست؟ گفت: پول و ثروت. به پیرمردی گفتند عشق چیست؟گفت: عمر.

 به عاشقی گفتند عشق چیست؟

چیزی نگفت. آهی کشید و سخت گریست

پرسیدم : عشق چیست ؟ گفت : آتش است .

گفتم : مگر آن را دیده ای ؟ گفت : نــــه در آن سوخته ام



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محسن ( شنبه 86/9/10 :: ساعت 12:9 عصر )
»» عشق یعنی آغاز نیستن برای او

عشق یعنی خاطرات بی غبار

                                          دفتری از شعر و از عطر بهار

 عشق یعنی یک تمنا , یک نیاز

                                         زمزمه از عاشقی با سوز و ساز
 
عشق یعنی چشم خیس مست او

                                           زیر باران دست تو در دست او

عشق یعنی ملتهب از یک نگاه

                                             غرق در گلبوسه تا وقت پگاه

عشق یعنی عطر خجلت ....شور عشق

                                           گرمی دست تو در آغوش عشق

عشق یعنی "بی تو هرگز ...پس بمان "

                                           تا سحر از عاشقی با او بخوان



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محسن ( شنبه 86/9/10 :: ساعت 12:5 عصر )
»» عاشق ساده

دیدی تا حالا اگر کسی رو دوست داشته باشی دلت نمیاد اذیتش کنی؟

دلت نمیاد شیشه دلش رو با سنگ زخم زبون بشکنی؟

دلت نمیاد ازش پیش خدا شکایت کنی حتی اگر بره و همه چیزو با خودش ببره...

حتی اگر از اون فقط های های گریه ی شبانت بمونه و عطر اخرین نگاهش...

حتی اگر بعد از رفتنش پیچک دلت به شاخه نازک تنهایی تکیه کنه ؟

دیدی؟ هر گوشه و کنار شهر هر وقت کسی از کنارت رد میشه

که بوی عطرش رو میده چه حالی میشی؟

بر میگردی و به اون رهگذر نگاه میکنی تا مطمئن بشی که ...



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محسن ( شنبه 86/9/10 :: ساعت 12:4 عصر )
»» عاشق بی بهونه

 

بعضی فکر میکنند منصفانه نیست

 که خدا کنار گل سرخ خار گذاشته است

بعضی دیگر خدا را ستایش می کنند

 که کنار خارها گل سرخ گذاشته است

love



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محسن ( جمعه 86/9/9 :: ساعت 10:14 عصر )
»» هدیه عاشقونه

معبود سکوتم را از صدای تنهاییم بدان....نمی خوانم و نمی گویم چون درونم هیچ بوده است و تو آمدی برایم قصه هایی از عشق سراییدی وبه من قصه باران آموختی میدانی قصه باران قصه شستن غمهاست و درون انسانها پر از غم و تنهاییست و نگاهم به باران تو افتاد وناگهان تمام تنهاییم را فراموش کردم و به تو و داشتن تو میبالم تنهاتر از یک برگ با باد شادیها محجورم در آبهای سرور آور تابستان آرام میرانم



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محسن ( جمعه 86/9/9 :: ساعت 8:55 عصر )
»» خواهش می کنم!

آنقدر بی خیال از بازنگشتنت گفتی که خیال میکردم سر به سر این دل ساده می گذاری !
به خودم گفتم این هم یکی از شوخی های شادکننده توست!
ولی آغاز آواز بغض گرفته من
در کوچه های بی دار و درخت خاطره بود!
هاشور اشک بر نقاشی چهره ام و عذاب شاعر شدن در آوار هر چه واژه چراغ !
دیروز از پی گناهی سنگین گذشته را مرور می کردم!
از پی تقلبی بزرگ دفاتر دبستان را ورق می زدم!
باید می فهمیدم چرا مجازاتم کرده ای !
شاید قتل مورچه هایی که در خیابان به کف کفش من می چسبیدند این تبعید ناتمام را معنا کند!
یا شیشهای که با توپ سه رنگ من در بعد از ظهر تابستان هشت سالگی من شکست!
یا سنگی که با دست من کلاغ حیاط خانه مادربزرگ را فراری داد!
یا نفرین ناگفته گدایی که من با سکه نصیب نشده او برای خودم بستنی خریدم!
و گر نه من به هلال ابروی تو در بالای آن چشمهای جادویی جسارتی نکردم!
امروز هم به جای خونبهای آن مورچه ها ده حبه قند در مسیر مورچه های حیاطمان گذاشتم !
برای آن پنجره قدیمی شیشه رنگی خریدم!
یک سیر پنیر به کلاغ خانه مادربزرگ و یک اسکناس سبز به گدای در به در خیابان دادم!
پس تو را به جان جریمه این ترانه دیگر نگو بر نمی گردی
!

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محسن ( جمعه 86/9/9 :: ساعت 8:54 عصر )
<   <<   6   7   8   9      
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

دکتر شریعتی مردی با اندیشه ناب ( سخن سوم )
دکتر شریعتی مردی با اندیشه ناب ( سخن دوم )
دکتر شریعتی مردی با اندیشه ناب( سخن اول)
گل زیبای من
گل من
تو و خداوند نه تو و مردم
در فنای خویش بقا یافتن!
طاقت فرساترین درد تنهایی است.
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 15
>> بازدید دیروز: 11
>> مجموع بازدیدها: 57943
» درباره من

برای دیدن من دلت را دیده کن دیدی که تنهایم
محسن
بنام خداوند خالق انسان ها به نام انسانها خالق غم ها به نام غمها به وجود آورنده ی اشک ها به نام اشک ها تشکیل دهنده ی قلب ها به نام قلب های ایجادگه عشق به نام عشق زیباترین خطای انسان تمام آنچه که فکر می کنم مال من است،‌ تقدیم شمایی که قلب هایتان را دوست دستها و دستنوشته هایم می دانید. سلام هم سایه ها، ‌سلام هم قلب ها،‌سلام به تویی که فکر می کنی می شود بهتر از این نوشت و سلام به تویی که فکر می کنی بهتر از این نمی شود. سلام به ناگفتنی هایی که با خودتان می آورید و بازپس می برید و سلام به حرفهای قشنگی که برایم جا می گذارید. دنیای کوچک من هم پر است از همان خیال های طلایی که هیچ وقت نمی شود فروخت، پر است از دریاهایی که با تمام کوچکی ، برای نشستن روی ساحلش و قدم زدن روی ماسه هایش به قدر کافی بزرگ است. من همیشه منتظرم تا مسافری آشنا بیاید تا دروغ پنداران ببینند که در دریاهای خیال هم ،‌ قایق هایی واقعی برای پارو زدن هست و روی درخت های احساس هم پرنده هایی هستند که فقط برای ایمان آورندگان آوازهای آشنا می خوانند... mohsenirani4217@yahoo.com

» آرشیو مطالب
آذر86-گنج اول
آذر86-گنج دوم
اثر منتشر نشده جلال آل احمد
دی 86-گنج اول
دی 86-گنج دوم
بهمن 86-گنج اول
اسفند86-گنج اول
فروردین87-گنج اول
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
بهمن 91- گنج نو

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
جم جمه
عاشقان فیگو
برای طرفداران فیگو
دختری از جنس آسمان
نتایج زنده مسابقات فوتبال
دانلود نرم افزار
خبرگزاری ایرنا
خبرگزاری ورزش ایران
سایت برنامه نود
خبرکزاری دانشجویان
باشگاه اینترمیلان ایتالیا
مجموعه اسم های ایرانی
همراه اول
کدهای جاوا اسکریپت
نهاد ها و ارگان های دولتی

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب